loading...
کارگاه ادبی
م مهرپرور بازدید : 138 شنبه 21 آبان 1390 نظرات (0)

ادامه ...غم و غربت در شعر معاصر


ب: غم غربت روستا: نوع دوم غم غربت، در مواجهة آتشیِ تازه از محیط زندگی جنوب کنده شده با هرچه غیراز آن محیط و عناصر است. محیط زیست شاعر در دوره­ای از زنگی آتشی، پیوند جدایی ناپذیری با روح و اندیشة او داشته است، محمد مختاری دربارة ارزش جنوب در اندیشة آتشی می­نویسد: «جنوب، نماد تبار و تقدیر شعر آتشی به ویژه در نخستین دورة آن است ... بومی­گری به معنی ردیف کردن صِرف نام­های اشیا و مکان­های بومی نیست بلکه به مفهوم تشکل ذهنی زبان بومی است. این تخیل بومی است که طبعاً شعر را از حوزة بازماندن در رؤیت اشیاو آدم­ها به سمت روابط و فرهنگِ اقلیم می­برد.»(مختاری، 1378: 51) غم غربت روستا(جنوب) در مواجهه با شهر و پیشرفت­های آن که طبیعت اولین قربانی آن محسوب می­شود، قانون و محدویت­­های که برای انسان ایجاد کرده و چیزهایی از این قبیل ابعاد گوناگونی به خود گرفته است. در این نوع تصویرسازی­ها، آتشی را در مقام شورش­گر و در عین حال مرثیه­خوانی برصفا، پاکی و صداقت روستا و به تبع آن ارزش­ها و عواطف انسانی می­یابیم. شعر«گلگون سوار» نمونة خوبی در این خصوص است: باز آن غریب مغرور/ در این غروب پرغوغا/ با اسب در خیابان­های پرهای­هوی شهر/ پیدا شد./ در چارراه/ - باز/ از چراغ قرمز/گذشت / .../ خم گشت روی کوهة زین/ و دختران شهری را / که می­رفتند/ از مدرسه به خانه/ تماشا کرد/.../ اما/ او/ این جلوه­گاه عشوه و افسوس را/ - بی­اعتنا/ به آه اضطراب غریزه رها کرد/ ...(آتشی، 1386: 179-181)

 

دلا برخیز!/ دلا! چوپان پیر بادها، برخیز/ دلا! اشترچران ابرهای وحشی نازا!/ - که غافل می­گریزند از فراز چشم­های خالی چاها/ دلا! آواره­گردا! فایزِ غربت­گریزِ لولِ دشتستان/ بیابانی کنِ آشفته حالانِ بیابانی/ بیابان زاد شوخ/ - اینک خیابانگردِ بی­پروا/ طنین شروه­های[4] دختران هیمه­چین، آنک/ تو را می­خواند از گزدان[5]، دلا!/ ... (همان: 340-341)

 

روزگاری/ انتهای جاده­ای که به فراز می­بردم/ ابتدای جهان بود/ .../ سوار برشعاع نگاه اسب/ رفتم/ تا به انتهای جهان برسم/ تا به ابتدای شیرین آن فراز شوم/ اینک باز­ می­گردم از انتهای تلخ جهان/ و اشتیاق دیدن بزغاله/ و اسب بور خمیده بر قصیل/ و زن جوان به جامة رنگین روستا/ دلهره­ام را دو چندان کرده است./ زنی جوان/ - به جامة جین آبی-/ سوار بر موتور سیکلت/ به استقبالم می­آید/ - نوة کوچکم است-/ و بر کنارة سیمانی روستایی/ - اینک پالایشگاه-/ .../ مردی جوان/ - نبیره­ام-/ به لباس و کلاهخود ایمنی/ پیش از سلام می­غرد:/« اول قرنطینه/ نیای بزرگ!»/ از انتهای جهان/ به ابتدای جهان بازگشته­ام/ نه بر شعاع نگاه اسب/ نه در قرنطینة نبیره­ام/ جایی ایمن/ نمی­یابم/ .../ به ابتدای جهان/ از کدام کوره­راه توان رفت/ ای آسمان! (همان: 630-632)

 

در نمونه­هایی که ذکر شده است، تقابل­ها و به اصطلاح فرنگی­ها، شکاف(Gap)های معطوف به عاطفة نوستالژیک شاعر به خوبی هویدا است: غریب مغرور، اسب/ خیابان­های پرهای­وهوی، چراغ قرمز قانون؛ دختران شهری و مدرسه، عشق شهری/ دختران روستایی، عشق روستایی؛ دل(روح) بیابانگردِ آزاد/ خیابان؛ لباس­های رنگین روستایی/ لباس جین آبی؛ روستا، احترام و عاطفة انسانی/ پالایشگاه، غریدن، قرنطینه و ...

 

ج: غم غربت مدرنیته: نوع سوم غم غربت، در مواجهة آتشی در برابر صنعت و مدرنیسم جهانی است . آتشی از دهة هفتاد به بعد مرتب به خارج از ایران مخصوصاً به آمریکا مسافرت کرد. وی« در سال 1372، میهمان اصلی کنفرانس«سیرا» وابسته به مرکز تحقیقاتی خاور نزدیک در دانشگاه کالیفرنیا-  لس­آنجلس UCLAبود. موضوع اصلی کنفرانس«دموکراسی و موانع آن» بود او هم عنوان اصلی کار کنفرانس را رعایت کرد، به شعر و ادبیات در ارتباط با دموکراسی و فقدان یا حضور آن حرف زد.»(تمیمی، 1378: 354) حاصل این سفرها آشنایی مستقیم او با فرهنگ و تمدن غرب بود و حاصل این آشنایی او، نوعی تحول یا بدعت در شعر معاصر بوده است و آن به کارگیری بسیاری از واژگان و اصطلاحات مربوط به جهان متمدن کنونی است. البته پیش از آتشی، شاملو به صورت گسترده از واژگان، اسطوره­ها، تلمیحات و فرهنگ غرب در شعر خود استفاده کرده بود ولی آتشی این عناصر را به صورت گسترده و مستقیم به کاربرد که از اواسط دورة شاعری او به صورت ویژگی بارز سبکی وی نیز درآمده است. واژگانی مثل: اینترنت، ماهواره، ایدز، انواع مواد مخدر، جملات انگلیسی رایج در ارتباطات اینترنتی و ... برآیند ایماژهای مربوط به حوزة صنعت و تمدن در شعر او عمدتاً پژواک اعتراض شاعر در برابر پیشرفت حیرت­آفرین صنعت در غرب و قربانی­ شدن ارزش­ها، عواطف، احساسات، راستی­ها و آیین­های انسانی در برابر این غول بی­عاطفه است. در این نمونه از اشعار است که آتشی غم غربت بشریت را دراین جهان سرده است. حالتی که ماشین و ابزار جا را برتمام مؤلفه­های انسانی تنگ کرده و انسان خود، موقعیت و هویت خود را درآن گم کرده است. پدیدة نوظهور«اینترنت» که به سرعت تمام قاره­ها را پیمود وبخشی از ایدة «دهکدة جهانی» را تحقق بخشید و ضمن برداشتن مرزهای جغرافیایی، بسیاری از مرزهای انسانی را نیز از بین برد، از دل­مشغولی­های مهم شاعر در این حوزه است. لحن شاعر در این تصویرسازی­ها با طنز تلخ و گزنده همراه استWe  invite you to… / هرگز/ من به دیاری نخواهم آمد که درآن/ گاوهای هندی و سگ­های بانوان انگلیسی/ از آدم آزادترند/ نه به دیاری که درآن/ کامپیوترها به جای انسان حرف می­زنند/ و عشق/ روی نوار اینترنت، جهان را/ هی دور می­زند و دور می­زند/ و تپش دل­ها را/ شاسی­های مونیتورها تنظیم می­کنند/ و زنی که روبه­روی مونیتور نشسته/ نام عاشقش را/ در هزارتوی ترانزیستورها گم کرده است./ Pleas accept our… / ...(آتشی،1386: 1367-1368)

 

پدیده­های دیگر تمدن نیز بدین گونه است. آتشی بازگشت به هویت انسانی(صفا و صمیمیت کودکی، ارزش­های بشری) و یا ملی انسان­ها را بهترین راه مقابله با آن­ها می­داند: های! ... وست­وود!.../ گذارگاه پاهای مردد عصر، در عصرهای محقق جادو/ وست­وود نئون­ها و کامپیوتر/ وست­وود واژه­های مهاجر/ در ریشخند لیزر/ که عشق کول به کول نفرت / و دل درکنار فلز/ در طول تو می­شتابند/ .../ های! وست­وود/ من چه می­کنم این­جا؟/ اما/ من می­روم که لبخندم را به پستوهای دلتنگی برگردانم/ و حیرتم را بگذارم/ از زهرکینه کمی سبک­تر شود.(همان: 1178)

 

بیا به لحظه­های خاکی خودمان برگردیم/ به جرعة گس چای صبح در انتهای گردنة کابوس/ هنوز که هنوز است/ در عرض جنگل فلز و نفت/ طول فرارهای کودکیم را می­جویم/ .../ بیا به لحظه­های کوهی خودمان برگردیم/ به ناشتایی نان گرم در آغوز بزکوهی/ در سایه­سار دره­های کبود که شعله­های آتش یاغی­ها مشبکشان کرده بود/ حال آدم به هم می­خورد آخر/ از نیمه­های ساندویچ و ته ماندة غذا، که/ عق می­زنند آخر شب رستوران­های دنیا/ در سطل­ها- در غیبت نگاه گرسنة آفریقا/ از لاشه­های چلاندة ایدز/ لای زباله­ها/ .../ هنوز که هنوز است به خاطرة دورگزدان می­اندیشم/ و/ پای شمایل سدر، سوگند می­خورم که اسب/ زیباتر از لکوموتیو/ و یوزپلنگ همین دره­های بیمار/ هنوز تندتر می­دود از جاگوار...(همان: 1272-1273)

 

.../ هرگز/ چه سبز باشد چه ماوراء سبز/ عبور می­کنم/ زیرا الان به درختی می­اندیشم که در آبادی کودکیم جا گذاشته­ام/ درختی که هنوز گنجشکان را پناه می­دهد/ .../ پس من دنده عقب خواهم رفت!/ .../ به جهنم!/ آوارباد برخودتان و چشم­های لیزریتان ترافیکتان/ من می­خواهم به درخت سبز زن بز بور چشم سیاه برگردم/ به پیالة شیر خام... (همان: 1366)­­­

 

در این رویکرد، بیزاری از مدرنیته محرک اصلی عاطفة نوستالژیک شاعر بوده است. البته این واکنش مربوط به روحیة شخصی شاعر نیست:«هر عصری از مدرنیتة خود بیزاری جسته است. هر عصری از همان ابتدا، عصر پیشین را به خود ترجیح داده است.»(کالینکوس، 1382: مقدمه)

 

نادر نادرپور: نادرپور در سال 1308 در تهران به دنیا آمد و در سال 1378 در امریکا دیده از جهان فروبست. او از شاعران صمیمی روزگار ما بود. وی در دیباچة«سرمة خورشید» گفته است:«هرگز برای اینکه شعر گفته باشم، شعرنگفته­ام. هر شعر من نیازی است که برآوردنش را به جان پذیرفته­ام و هرگاه نیازی نداشته­ام لب از سخن فروبسته­ام.»(نادرپور، 1338: 11) رضا براهنی از او با عنوان «تصویرگری بزرگ»یاد کرده است. وی همچنین در سال 1346، نادرپور را به همراه سیاوش کسرایی، هوشنگ ابتهاج و فریدون مشیری«مربع مرگ» نامید. رک: (براهنی،1371: 2/947)یأس، تیره­بینی، پوچ­انگاری و مرگ­اندیشی از ویژه­گی­های عمومی شعر نادرپور مخصوصاً در دوره­های اولیة شاعری اوست. شاید این نوع اندیشیدن وی متأثر از رمانتیسم به اصطلاح سیاه فریدون توللی باشد. مسافرت یا مهاجرت او به فرانسه باعث تشدید این حالات روحی او شد. یدالله رویایی می­نویسد: «پاریس و روزگاری را که شاعر در آن­جا گذرانید، درون او را به یکباره عوض کرده بود. آنجا بود که چشمان او با حیرتی تلخ به روی واقعیت­های تلخ­تری گشوده شد.پاریس از سویی همة آینه­ها را از زاویه­های گوناگون، جلوِ شاعر نهاد تا در صراحت بی­رحمانه و خشن آن­ها چهره­هایی از حقایق درون، محیط و زمان خود را ببیند.»(رویایی، 1340: 734) در این دوره از اشعار نادرپور است که غم غربت را به وضوح می­بینیم. در تحلیل شعرهای او دوگونه غم غربت به چشم می­خورد. اول، یادکرد حسرت­بار دوران کودکی که هم مربوط به زمان اقامت وی در ایران و خارج است. دوم، یاد وطن، که مخصوص دوره­ای است که از ایران مهاجرت کرده و در ایماژهای گوناگون آن را به تصویر کشیده است.

 

الف:غم غربت کودکی.بازگشت به دوران کودکی و یادکرد خاطره­ها، بازی­ها، لوازم مدرسه، اسباب­بازی­ها و تمام چیزهای مربوط به صفا و معصومیت آن دوران همیشه با شاعر همراه بوده است. این پناه­جای در اندیشة نادرپور تسکین دهندة آلام روحی او، نیز غلبه برغم غربتی است که در خارج از وطن خود بدان گرفتار بود.

 

ای شما، پرندگان دور:/ سالیان سبز/ سالیان کودکی!/ سالیان سبزی ضمیر و سبزی زمین/ روزگار خردسالی من درجهان/ سالیان خاک­بازی من و نسیم/ تیله­بازی من و ستارگان/ تاب­خوردن من و درخت با طناب و نور/ ای­پرندگان جاودانه درعبور:/ سالیان سبز/ سالیان کودکی!/ سالیان قصه­های ناشنیده­ای که دایه گفت/ ـ قصه­های دیو و قصه­های حورـ/ سالیان شیر و خط و سالیان طاق و جفت/ سالیان خشم و سالیان مهر/ سالیان ابر و سالیان آفتاب/ سالیان گل ـ میان دفترسفیدـ/ پرـ میان صفحة کتاب/ سالیان همزبانی قلم/ با مداد سوسمار اصل/ ... (نادرپور، 1356: 124-125)

 

گنجة من بوی قرآن می­دهد/ بوی قرآن و گلاب و آسمان/ بوی شهوت­های تند واشک/ بوی روزان و شبان بی­نشان/ .../ بوی برف بامداد کودکی/ بوی بسترها و بوی لاجورد/ بوی گیسوی سپید دایه­ام/ بوی مطبخ، بوی کلفت، بوی مرد/ .../ اشکم امشب سخت می­خندد به من/ چون ز بوی گنجه جویم راز من/ رهگذر از دور می­خواند هنوز/ در هوا پر می­زند آواز او/ ...(همان: 146-148)

 

غم غربتی که در شعرفروغ فرخزاد (1313- 1345) نیز به چشم می­خورد از همین نوع است:یاد حسرت آمیزدوران کودکی: آن روزها رفتند/ آن روزهای خوب/ آن روزهای سالم سرشار/ آن آسمان پراز پولک/ آن شاخسار پراز گیلاس/ آن خانه­های تکیه داده در حفاظ سبز پیچک­ها به یکدیگر/ آن بادبادک­های بازیگوش/ آن کوچه­های گیج از عطراقاقی­ها/ آن روزها رفتند/ .../ آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید می­پوسند/ از تابش خورشید پوسیدند/ وگم شدند آن کوچه­های گیج از عطراقاقی­ها/ در ازدحام پرهیاهوی خیابان­های بی­برگشت/ و دختری که گونه­هایش را/ با برگ­های شمعدانی رنگ می­زد، آه/ اکنون زنی تنهاست.(فروغ، 1379: 289- 294)

 

هرچند ریشة هر دو نوع غم غربت در شعر نادرپور و فروغ، نارضایتی از وضعیت موجود و یادآوری خوشی­های گذشته است ولی ارتباط تنگاتنگی نیز با زندگی و روحیة دو شاعر دارد. چیزی که فروغ را به حسرت دوران خوش کودکی و فضای آزاد و صمیمی آن می­کشاند، شکست در زندگی زناشویی و نداشتن امنیت روانی واجتماعی است.[6]

 

ب: غم غربت وطن: این نوع غم پس از مهاجرت نادرپور از ایران در شعر او به وجود آمد. نادرپوردر پاییز1359 برای دیدن دخترش، پوپک، به فرانسه رفت و دیگر به ایران برنگشت. دفترهای شعر«صبح دروغین»،«خون و خاکستر» و«زمین و زمان» حکایت این غم­هاست. غم غربت، حتی موضوع و تم اصلی آخرین دفترشعر نادرپور است. خانم سیمین بهبهانی در نقدواره­ای که بر دفتر«زمین و زمان»نوشته، غم غربت حاکم بر این مجموعه را این­گونه تفسیر کرده است:«... او به اکراه و همزمان به اختیار، سرزمین نیاکانی خود را رها کرده و به غربت پناه برده است. این اختیار اگرچه از سرناچاری است اما به هر طریق اختیار است نه به جبر، نادرپور آن را غربت اختیاری نامیده است... آنگاه نادرپور در غوغای مغرب و در ناکامی غربت اختیاری خویش به یاد بهشت شعر می­افتد و گویا ناگاه شکرگزار موهبتی است که به او ارزانی داشته است... و بدین گونه معتقد است که سرنوشت شعر نیز غربت است زیرا روزمره­های زندگی، سراسر پلیدی و آلودگی است و شعر از این همه بیگانه است و آنگاه شرایطی را برای ماندگاری شعر ذکر می­کند و سرانجام می­بینیم که آنچه نادرپور در این جهان می­بیند غربت اندر غربت اندر غربت است و اینجاست که موضوع اصلی«زمین و زمان»سراسر غربت است و موضوع فرعی آن پیری و وحشت از آینده.»(سلحشور، 1380: 103-105)

 

مؤلفه­های این نوع غم غربت عبارتند از: شِکوا از وضعیت موجود، نقد تمدن و صنعت غرب که هیچ سنخیتی با روح و عاطفة انسان شرقی ندارد و در این میان او را به تناقض­های پیچ در پیچی مبتلا می­سازد، خوشبختی وکامرانی ایران در دوره­های باستانی و مقایسة آن با بدبختی و رنجی که شاعر اکنون در غرب بدان مبتلا شده است، تحریک عاطفه­های شاعرنسبت به وطن خویش در برابرجاذبه­ها و زیبایی­های تمدن غرب و دست آخر، فرورفتن در ناامیدی که دیگر هیچ وقت بدان خوشی­ها دسترسی نخواهد داشت. 

 

آه ای دیار دور/ ای سرزمین کودکی من!/ خورشید سرد مغرب بر من حرام باد/ تا آفتاب توست در آفاق باورم/ .../ ای ملک بی­غروب/ ای مرز و بوم پیر جوانبختی/ ای آشیان کهنة سیمرغ!/ یک روز ناگهان/ چون چشم من ز پنجره افتد به آسمان/ می­بینم آفتاب تو را در برابرم.(نادرپور، 1381: 790-792)

 

از خانه­ام گریخته­ام و خشم روزگار/ خصمانه داد در شب غربت سزای من/.../ خرم دیار کودکی من کجاست؟/ تا گل کند دوباره در او خنده­های من/ خشتی نمانده است که بر خاک او نهم/ ویران شده ست دهکدة دلگشای من/ .../ آوخ که از رکاب بلندش سوار صبح/ دیگر قدم فرو ننهد در سرای من/ خورشید شامگاه درافکنده سایه­وار/ آیندة بزرگ مرا در قفای من. (همان: 843)

 

سفرنامة من چنین بود آری/ که از کاخ کاووس در اوج مستی/ به اقلیم نادیده­ای دل سپردم/ .../ من امروز کاووس شوریده بختم/ که گم کرده­ام راه مازندران را/ به رستم بگویید تا برگشاید:/ طلسم فروبستة هفت­خان را(همان: 889)

 

در سرزمین ناشناسان آن­قدر ماندم/ کز من کسی با چهر­ه­ای دیگر پدید آمد/ .../ باغ قدیم کودکی: دور است/ شهر شگفت نوجوانی: در افق پنهان/ اما قطار بادپیمایی که از اقطار نامعلوم می­آید/ آواره­ای را از دیار آشنایی­ها/ با خویش می­آرد به سوی این غریبستان/ من، میهمان تازه را هشدار خواهم داد/ کز این سفر:آهنگ برگشتن نخواهد کرد/ و آن دل را که با او هست: در اقلیم بیگانه/ تسکین نخواهد یافت یا مسکن نخواهد کرد/ او نیز چون من در شب غربت تواند دید/ کان پرتو سوزان جادویی/ کزخاوران بر سرزمین مادری می­تافت:/ از باختر آغاز تابیدن نخواهد کرد.(همان: 904-906)

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
  • خرید vpn
  • دانلود آهنگ جدید
  • سنجش و دانش
  • مخمر آبجو
  • فروشگاه محصولات لاغری نحیف
  • جاذبه های گردشگری
  • خرید گیفت کارت
  • شنل کوکو
  • اکستندر
  • لارجر باکس
  • آتلیه
  • خدمات مجالس
  • کاردستی کودک
  • ثبت شرکت
  • هارد SSD
  • اجاره باغ برای عروسی
  • آپلود
  • قیمت ssd samsung
  • اپلود
  • تجهیزات توانبخشی
  • آفبا
  • سنجش و دانش
  • آتلیه کودک
  • لوگو
  • مشاوره آنلاین
  • خرید خودرو
  • دکتری
  • سنجش و دانش
  • اخبار ورزشی
  • آفبا
  • جذاب ترین پسر ایرانی
  • گپ
  • خرید ssd samsung
  • شبکه اجتماعی
  • چت روم
  • آفبا
  • سنجش و دانش
  • IT Research Center
  • تراوين
  • دانلود بازی اندروید
  • دانلود آهنگ جدید
  • دانلود آهنگ جدید
  • روغن ماساژ بدن
  • افزایش سایز سینه
  • دستگاه وکیوم سینه
  • دانلود کتاب
  • دانلود پایان نامه مدیریت
  • مبلمان اداری
  • مبل
  • مبل
  • العاب بنات
  • بازی
  • بازی
  • خرید جم
  • خرید بازی کامپیوتر
  • نرم افزار حقوق و دستمزد
  • مدل روز
  • وی پی ان
  • خرید vpn
  • خرید وی پی ان
  • فروشگاه بدليجات اينترنتی
  • لایسنس ویندوز 10 اورجینال
  • بلیط چارتر
  • اکشن فتوشاپ
  • خرید هاست
  • آهنگ تهران سیاوش قمیشی
  • مکمل شاپ
  • خرید بلیط هواپیما
  • پودر چاقی
  • جوک خنده دار
  • خرید اینترنتی
  • مرجع قیمتی محصولات
  • های وی پی ان
  • دانلود آهنگ جدید ایرانی
  • طراحی قالب وردپرس
  • خرید اینترنتی
  • عکس بازیگران ایرانی
  • خرید vpn
  • مشاوره ازدواج
  • شارژ ایرانسل
  • فروشگاه ساز
  • قیمت تلویزیون ال جی
  • فروش بک لینک
  • همکاری در فروش
  • دانلود آهنگ جدید موزیک ویدیو
  • Android strategy Game
  • بازی دخترانه ارایشگری
  • دستبند فانی بافت
  • سرور مجازی
  • تعمیر نیسان پاترول
  • دانلود فیلم خارجی
  • دانلود آهنگ جدید
  • فروش اسپمر
  • لوازم یدکی پراید
  • چت روم
  • فروش بک لینک
  • عکس بازیگران
  • فال تاروت
  • هندزفری تغییر صدا
  • آخرین اخبار باشگاه استقلال
  • آخرین مطالب ارسال شده
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 29
  • کل نظرات : 8
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 5
  • آی پی امروز : 27
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 45
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 47
  • بازدید ماه : 51
  • بازدید سال : 272
  • بازدید کلی : 10,871